سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق درخشان ترین ستاره ی آسمان درون وجود توست. ستارگان آسمان بیرون درمقایسه با آن هیچ اند.

ستارگان بیرون بسیار زیبا هستند اما هیچ چیزی با ستارگان درون قابل مقایسه نیست.

 و در دنیای درون، عشق درخشان ترین ستاره یا همان خورشید است!

عشق. جان دنیای درون، سرچشمه ی حیات آن است. به درون برو و عشق را پیداکن.

وقتی که. پیدایش کردی، نثارش کن. ضیافتی برپاکن!

مسیح هر چه می گوید تجربه ی خود است و یک مسیحی هرچه می گوید باور اوست. و فاصله ی بین تجربه و باور اززمین تا آسمان است. آن دو هرگز به هم نمی رسند.

اگر می خواهی حقیقت را بشناسی، هیچ گاه باور نکن. نمی گویم که یک بی اعتقاد شو، زیرا این نیز یک باور است. یک باور منفی، یک ضد باور ...

من تلاش می کنم تو را از هر دو نوع باور مثبت یا منفی رها سازم تا خودت بتوانی کشف کنی. همانند هر بودا، مسیح یا کریشنا، حقیقت در دسترس تو نیز قرار دارد. حقیقت حق انحصاری هیچ کس نیست. تو باید آن راکشف کنی. باید در آن رخنه کنی. به جای باور کردن، باید با ذهنی باز پیش بروی. باور تو را بسته نگاه می دارد. تو را به یک نتیجه گیری می رساند که از خودت نیست.

کسی دیگر آن را به تو داده. تصادفی و اتفاقی است.

اگر تو به دست یک هندو پرورش یافته باشی، یک هندو خواهی شد و اگر به دست یک مسیحی ، یک مسیحی .

پس پای شرطی شدن و تعلیم و تربیت در میان است، این که چه کسی معلم تو بود و تو به طور تصادفی در چه محیطی به دنیا آمده ای.

آنها ذهن تو را شرطی کرده اند، ذهن آنها به دست والدین شان شرطی شده بود و الی آخر.

از قید تمام شرایط از پیش تعیین شده رها شو تا بتوانی

کشف کنی. تا بتوانی جست وجوکنی. نخستین شرط جست وجو، دور انداختن تمام نتیجه گیری های از قبل است تا بتوانی خودت تجربه کنی.

و روزی که خودت تجربه کنی یک مسیح می شوی. برای خودت یک بودا می شوی .و این بسیار زیبا ست.

یک مسیح بودن زیباست اما یک مسیحی بودن نه.

هر کودکی می داند چگونه باز و پذیرا باشد، به همین دلیل است که کودکان این چنین زیبا و شاد هستند. به چشمان کودکان بنگر .بسیار آرامند. به شادی های کودکان بنگر - بسیار سرشارند. هرکودک می داند که چگونه شاد باشد اما این موضوع را دیر یا زود فراموش می کند. یا خود او فراموش می کند و یا ما او را وادار به آن می کنیم.

این هنررامی توان دوباره آموخت. هنر باز و پذیرا بودن را بازآموز و آن را به خاطر بیاور. هیچ چیزی کم نیست. هیچ چیز دچارکاستی نیست. این دنیا کامل ترین دنیایی است که می تواند وجود داشته باشد ...

دوستدار هستی و تمام جلوه های آن باش تا تمام اندرزهای آن را در سنگ هایش بیابی.

نیازی نیست در لابه لای متون دینی بگردی، زیرا جهان خود، کتاب آسمانی است. در همه جا رد و اثری از خدا وجود دارد.

من در اینجا هیچ فلسفه و هیچ کیش و آیینی را آموزش نمی دهم. آموزش من شامل آزمودن، تجربه کردن و قدم گذاشتن در دنیای درون با ذهنی باز و بدون باور است. زیرا هر باوری مانعی در برابر شناخت حقیقت است.

هر باوری دشمن جست وجوی حقیقت است. پس یک هندو یا مسیحی نشو. یک با خدا یا یک بی خدا نشو. هیچ نیازی به این کار نیست، زیرا تو چیزی نمی دانی. فقط بدان «من هیچ نمی دانم» و با این حالت ذهن، چون کودکی که چیزی نمی داند به دنیای درون قدم بگذار. اگر بتوانی چون یک کودک وارد وجود خود شوی، اگر بتوانی از روی نادانی عمل کنی، حقیقت دور از دسترس نخواهد بود. به تو بسیار نزدیک خواهد شد.

وجود خویش را بشناس تا کلید را بیابی. شاه کلیدی که بسیاری از درها را می کشاید. در حقیقت، آن کلید برای گشودن همه ی درها کافی است. من آن کلید را حقیقت، حقیقت تو، حقیقتی که تو تجربه کرده ای می نامم.

پس تمام باورها، تمام دروغ هایی  را که دیگران به تو آموخته اند دور بیندار و پاک، تهی و نادان به پیش برو تا خپلی زود گنج را پیداکنی،گنج بزرگ خرد درونی ات را. این گنج آنجاست و منتظر توست تا با دست های خالی بیایی.

مراقبه یعنی به درون گام نهادن با دست خالی. خالی از تمام باورها و دانش ها.


  

وقتی کودکی خردسال بودم پدرم یک خانه ی زیبا برای ما ساخت. اما مرد بنا سر پدرساده و روستایی ام کلاه گذاشت، زیرا با نخستین باران، آن خانه فرو ریخت. ما تازه می خوا ستیم به آنجا اسباب کشی کنیم و اگر آن خانه دو یا سه روز دیرتر فرو می ریخت،همه زیر آوار دفن می شدیم. روزی که خانه فرو ریخت پدرم در سفر بود، بنابراین من برای او تلگرافی فرستادم با این مضمون که: «هر چه زودتر بازگرد، خانه فرو ریخته است .» اما پدرم نیامد و پاسخی هم به تلگراف نداد. او همان روزی آمد که قرار بود بیاید و نخستین حرفی که به من گفت این بود «تو خیلی نادانی! خانه دیگرازدست رفته بود. چرا ده روپیه برای آن تلکرام طولانی هدر دادی؟

می توانستی آن ده روپیه را پس انداز کنی و خدا را شکر بگویی که خانه در زمانی مناسب فرو ریخت. اگردو یا سه روز دیرتر فرو ریخته بود، همه ی اعضای خانواده زیر آوار می ماندند!، پدرم همه ی اهالی روستا را به میهمانی دعوت کرد. من از این ایده ی او خیلی خوشم آمد! اهالی روستا می خندیدند و می گفتد «واقعا که! خانه ی شما فرو ریخته است، همه ی ما از این موضوع ناراحتیم.» و پدرم همه ی اهالی روستا را به یک میهمانی بزرگ دعوت کرده بود تا از خدا بابت نجات زندگی ما شکر گزاری کند، زیرا اگر آن خانه دو یا سه روز دیرتر فرو می ریخت همه ی اعضای خانواده کشته شده بودند!

این همان چیزی است که من آن را انتخاب گزینه ی شاد بودن در هر موقعیتی می نامم.

روزی یکی از خواهرانم مرد. من او را بیشتراز دیگر خواهران و برادرانم دوست داشتم و از مرگ او بسیار ناراحت بودم، اگرچه ده خواهر و برادر دیگر داشتم. پدرم به من گفت: «تو بی خود خودت را ناراحت می کنی. خدا را شکرکن که ده برادر و خواهر دیگر داری که هنوز زنده اند! او می توانست همه ی آنان را از تو بگیرد. آن وقت تو چه کار می کردی؟ همان طور که یکی را از تو گرفته است می توانست همه را از تو بگیرد. او از میان یازده نفر فقط یک نفر راگرفته است. این که چیزی نیست، ممکن بود بیشتر از این از دست بدهیم. ما می توانیم یکی از فرزندان را به خدا بدهیم. اگر خدا به او نیاز دارد پس بگذار او را از ما بگیرد. اما تو ده برادرو خواهر دیگر داری. به جای ناراحت بودن ازمرگ یک نفر، خوشحال باش که هنوز ده نفر زنده اند.»

رویکرد هر انسان دینداری به زندگی باید این گونه باشد. آن گاه زندگی تو به گونه ای طبیعی مقدس می شود.

 


  

چه چیزی میتواند رمانتیک تر از دریافت یک نامه عاشقانه دست نویس باشد. این نوع نامه ها هنوز هم به عنوان یکی از بهترین هدیه های ولنتاین به شمار می روند اما نباید آنها را مختص فوریه بدانیم در هر زمان از سال نامه های عاشقانه تجلی قدرتمندی از عشق شما را پدیدار می سازند. لازم نیست که حتما شکسپیر باشید تا بتوانبد یک نامه عاشقانه کامل و بی نقص بنویسید فقط کافی است که بتوانید احساسات خود را منتقل کنید. چیزی که نامه عاشقانه را از سایر نامه ها مجزا می کند خصوصی بودن آن است. از این طریق به محبوب خود نشان می دهید که او را به خوبی می شناسید و این آگاهی را فقط و فقط از طریق عشق خود بدست آورده اید. تمام چیزی که برای شروع به آن نیاز دارید در دست داشتن قلم و کاغذ مناسب است. سعی کنید به جای کاغذهای با عکس گل سرخ و آندسته از کاغذهایی که در حاشیه آن تصویر الهه های عشق (کودکی برهنه) چاپ شده است از یک کارت محکم استفاده کنید. گیرنده این نامه می خواهد از آن برای سال های درازی نگهداری کند برای همین نوشتن بر روی یک کارت محکم به دوام آن کمک می کند. سعی کنید در نوشتن صریح باشید. به او بگویید که دقیقا چه احساسی را در شما ایجاد می کند و چه کاری انجام می دهد که باعث می شود شما یک چنین احساسی داشته باشید. از ضمیر دوم شخص "تو" استفاده کنید تا نامه شما مستقیما او را مخاطب قرار دهد. پیش از اینکه شروع به نوشتن کنید چند لحظه صبر کنید و به محبوب خود فکر کنید. شاید سوالات زیر به شما کمک کند تا بتوانید افکارتان را بهتر به جریان بیندازید: - بهترین توانایی او چیست؟ - متوجه چه چیزی در او شده اید که خودش قبلا از آن خبر نداشته؟ - رمانتیک ترین کاری که او تا به حال برای شما انجام داده چیست؟ - در امور روزمره زندگی چه کاری انجام می دهد که گویای اهمیت او نسبت به شماست؟ - چه موقع عاشق او شدید؟ - کدامیک از خوبی های او شما را شگفت زده می کند؟ - بهترین خاطره مشترکتان چیست؟ - از زمانیکه به هم پیوستید چه تغییراتی در زندگی شما ایجاد شد؟ البته شما می توانید نامه را به هر طریق که مایل بودید شروع کنید فقط کافی است نام او را ذکر کنید. لازم نیست که از همان ابتدا خیلی احساساتی برخورد کنید. یک "عزیزم" ساده کفایت می کند. نامه را با توضیح یکی از خصوصیات ویژه او که آنرا دوست می دارید شروع کنید. سعی کنید در مورد او از جمله های منحصر به فرد استفاده کنید، مثلا "من هیچ گاه در زندگی خود با کسی که به اندازه تو ....... باشد ملاقات نکرده ام." و یا " هیچ کس هیچ موقع به اندازه تو باعث نشده بود که من احساس ...... کنم." با یک چنین مقدمه ای به او ثابت می شود که رتبه بندی او در ذهن شما با بقیه فرق می کند و جایگاه او از سایرین بالاتر است. یک راه ساده برای شروع نامه های عاشقانه در نوشته های خود احساسات واقعی تان را نسبت به او بیان کنید، از مثال هایی استفاده کنید که نشان دهنده توجه شما نسبت به طرف مقابل باشد. مطمئنا کارهایی که برای خوشحال کردنتان انجام داده برای شما ارزشمند هستند پس بهتر است این امور را مجددا به او یاد آوری کنید. خاطره مورد علاقه تان را مرور کنید، برای آینده آرزوهای خوب کنید و گفتن " دوستت دارم" را نیز فراموش نکنید. لازم نیست که نامه شما خیلی طولانی و یا کوتاه باشد فقط باید صداقت را رعایت کنید و صمیمی باشید. هیچ قانونی وجود ندارد که شما را ملزم به استفاده از شعر در نامه های عاشقانه کند اما اگر دوست داشته باشید می توانید چند بیت شعر مناسب به سلیقه خود انتخاب کنید و آنرا در متن نامه بگنجانید. اگر سروده خاصی در ذهن شما نیست می توانید از شعرهایی که به صورت online موجود هستند استفاده کنید. اما اگر از شعرهای کلاسیک خسته شده اید و به دنبال ابیات غیر معمول می گردید من کتاب "با من تا انتهای عشق برقص" به نویسندگی لئونارد کوهن را به شما معرفی می کنم. هنگامیکه نامه کامل شد یکبار دیگر آنرا با دقت بخوانید و اگر به اشتباهی بر خوردید آنرا تصحیح کنید. این نامه قرار است بارها و بارها خوانده می شود شما که نمی خواهید یک اشتباه کوچک تاثیر آنرا از بین ببرد. اگر می خوهید تاثیر نامه دو برابر شود باید در آنرا مهر و موم کنید. این روزها پاکت های دارای مهر و موم در هر مغازه لوازم تحریر فروشی پیدا می شوند. اما استفاده از یک تکه شمع آب شده تیره رنگ خیلی رمانتیک تر است. این کار بسیار ساده است: شمع را روشن کنید ، هنگامیکه آب می شد چند قطره از آن را با دقت کافی بر روی در پاکت بچکانید و چند لحظه منظر بمانید تا کاملا خشک شود. زمانیکه نامه کامل شد آنرا پست کنید و منتظر پاسخ آن بمانید. اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید ممکن است روزی خودتان نیز یک نامه عاشقانه دریافت کنید.


  
   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :0
کل بازدید : 8911
کل یاداشته ها : 8


من نمیدونم که زندگی از مرگ بهتره یا نه اما میدونم عشق از هر دو تاشون بالاتره الهه عشق